با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+محرم وصفر زمان باليدن است نه ناليدن، تمرين خوب نگريستن است نه خوب گريستن، نماد شعور مذهب است نه شور مذهب .منتظران مهدي به هوش باشند که حسين را منتظرانش کشتند.
http://hossainamiri.parsiblog.com/Feeds/6841631/ - دلسوخته حسين
+*يادم نرود...*
که با پول ميشود خانه خريدولي آشيانه نه،
رختخواب خريد ولي خواب نه،
ساعت خريد ولي زمان نه،
مقام خريد ولي احترام نه،
کتاب خريد ولي دانش نه ،
دارو خريد ولي سلامتي نه،
خانه خريد ولي زندگي نه
و بالاخره ، ميتوان قلب خريد ولي عشق نه.
+*عجب آزادي بيانييييييييييييييييييييييييي؟!*
از يک طرف دستور ميدهند فيلمي بر عليه پيامبر يک دين الهي ساخته و پخش شود، تا نشان دهند همه آزادند در پخش افکارشان
و ازآن طرف هم دستور ميدهند جلوي اعتراض مردمي که به پيامبرشان توهين شده را بگيرند تا کسي صداي اين اعتراض را
نشنود .
+به نماي مجلل خانه خيره شده بود وداشتن چنين خانه اي را آرزو ميکرد. در باز شد و زني که دست کودکش را گرفته بود از خانه بيرون آمد. وقتي عصاي سفيد را در دست کودک او ديد ياد چشمان مشکي کودک خود افتاد و خدا را شکر کرد.
+خدا تنها روزنه اميدي است که هيچگاه بسته نميشود...
تنها کسي است که با دهان بسته هم ميتوان صدايش کرد...
با پاي شکسته هم ميتوان سراغش رفت...
تنها خريداريست که اجناس شکسته را بهتر برميدارد...
تنها کسي است که وقتي همه رفتند ميماند...
وقتي همه پشت کردند آغوش ميگشايد...
وقتي همه تنهايت گذاشتند محرمت ميشود...
تنها سلطاني است که دلش با بخشيدن آرام ميگيرد نه با تنبيه کردن.