الله ابهی
باز صدای این عمی می آید اگر باخلوص نیت نام مبارک مولا صاحب الزمان را ببریم ایشان حتما دست ما را خواهد گرفت.همانطور که حاج سید رضا هرندی ( عالم بزرگ اصفهانی) زمانی که از همه جا ناامید شده بود نام مولا را در دل بردند وآقا امام زمان ایشان را از خطر مرگ نجات دادند. منبر بروم. البته به من گفتند: در همسایگی منزلی که قرار است منبر بروم، چند خانواده بهائی ـ خذلهم الله ـ سکونت دارند و باید فکر آنها را هم بکنی... با همه آن سفارشات و خیرخواهیهای مردم، چون ما جوان بودیم با یک شور و خلوص، این امر را تقبل کردیم. بعد از ده شب که پایان جلسات بود، یک مجلس مهمانی تشکیل شد و پس از صرف شام ما عازم مدرسه شدیم. و برملا ساخته بودم. در راه مدرسه داشتم به مدرسه می آمدم که ناگهان چند نفر را مشاهده کردم که پیدا بود قصد مرا دارند، تا نزدیک شدند و خیلی از من نوازش،تشکر و قدردانی و تجلیل کردند،یکی دست مرا می بوسید،دیگری به عبای من تبرک...که: آقا، حقاً شما چشم ما را روشن کردید... بعد پرسیدند که قصد کجا را دارید؟ پیامبران دروغین عصر اتم ،سید علی محمد باب و بهاء الله که نوید دین جدیدی را برای این عصر میدادند و خود را پیام آوران این دین جدید میخواندند،بارها به خاتمیت حضرت محمد (ص) ،آخرین پیامبر الهی اعتراف واذعان کرده اند. سید علی محمد شیرازی (باب) در کتاب "صحیفه عدلیه" که در زمان ادعای بابیت امام زمان (عج) نوشته است ،میگوید: "بعد از آنکه تکلیف به مقام خلق لحمیه تعلق گرفت،به علت اینکه تبدیلی از برای او مقدر نشده ،این شریعت مقدسه (اسلام)هم نسخ نخواهد شد؛ بل حلال محمد(ص) حلال الی یوم القیامة وحرام محمد(ص) حرام یوم الی یوم القیامة..."1 یا جناب بهاء الله مینویسد: "الصلوة والسلام علی سید العالم و مربی الامم الذی به انتهت الرسالة و النبوة و علی آله و اصحابه؛ سلام درود بر آقای{اهل }عالم و پرورش دهنده امتها، کسی که به او نبوتها و رسالت ها پایان یافته وبر خاندان و دوستانش (سلام ودرود دائمی وابدی وسرمدی باد)."2 یا در جای دیگر میگوید: " ...از این گذشته خاتم النبیین از محکمات آیات کتاب رب العالمین است...."3 عجب پیامبران متواضعی که هم به خاتمیت پیامبر اسلام اذعان دارند و هم گهگاهی خود را پیامبر میدانند؟؟؟!!!
*********************** 1.صحیفه عدلیه،ص 15 2.بدیع ،ص 293 3.اشراقات ،ص246 بهاییان در دوران پهلوی نقش فعالی در بر اندازی دین اسلام از کشور ایران داشتند وتمام سعی خود را خوب گوش کنید یه صدا هایی میاد... میشنوید ...صدای ناله و گریه اون وره آبی هاست اما انگار یه صدای دیگم میاد... صدای خنده وشادی ، آره صدای خنده این وره آبی ها ست بخاطر پیروزی جدیدشون. راستی شنیدید انگاری دوباره اون وره آبی ها فضولی کردن تو کار این وره آبی ها این ور آبی ها هم عصبانی شدنو خوب به حسابشون رسیدن : یه روز مشت هاشونو گره کردن زدن توی دهن اون وره آبی ها، همین چند روز قبلم انگشتای سبابشونو آبی کردن سیلی محکمی به اون وره آبی ها زدن.که دیگه اینقدر تو کاری که بهشون مربوط نیست دخالت نکنن. ای ول به این وره آبی ها
صدای گریه دختری می آید
صدای دویدن خواهری می آید
صدای شکستن قامتی می آید
صدای خنده دشمنی می آید
صدای زجه مادری می آید
صدای بمب آهنی می آید
صدای آتش خانه ای می آید
صدای قحطی آبی می آید
صدای تشتگی طفلی می آید
باز صدا می آید...
پسر آقای هرندی از قول پدرشان داستان رااینطور نقل میکنند:
"من در ایام جوانی که هنوز در حجره مدرسه بسر می بردم، به دعوت جمعی، قرار شد که در یک محله ای
ناگفته نماند: در این ده شب درباره پوچ بودن بساطهای بهایی گری داد سخن داده و بطلان اساس این فرقه را آشکار
ادامه مطلب...
میکردند که بهاییت را به عنوان مذهب ملی کشورحاکم کنند.واز آنجا که نظام پهلوی دلخوشی از علما و
روحانیون نداشت با بهائیان همکاری میکرد. اوج این فعالیت ها ی ضد مذهبی پس از رحلت آیت الله
بروجردی در سالهای 1340-1341بود که دولت پهلوی هر روز با مطرح کردن قوانینی جدیدی سعی
در خروج کامل مذهب از امور اجتماعی داشت قوانینی همچون لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی ،
کنفرانس آزاد زنان ومردان، انقلاب سفید شاه ودولت ...
ادامه مطلب...
Design By : Pichak |