آئينه بود و سنگ دلش را شکسته بودعمري به پاي لحظه ي مرگش نشسته بودآن شب دلش براي زيارت گرفته بوداز شوق وصل بند دل از هم گسسته بودصادق ترين سروده ي ديوان کردگاراز آن همه دروغ از آن شهر خسته بودتکرار قصه ي علي و بند و کوچه هاستروشن ترين دليل همان دست بسته بودپاي پياده در پي مرکب امام عشقانگار روي اسب مغيره نشسته بودبر خاک خورد و گفت که اي واي مادرمآن شب، شب زيارت پهلو شکسته بود
سلام شهادت حضرت امام صادق عليه السلام تسليتبه روزم يا علي